فرار دختر جوان با خواستگار تخیلی-راهبرد معاصر
گاردین: نوشیدن و سرو مشروبات الکلی در جام جهانی ۲۰۳۴ عربستان ممنوع خواهد بود آخرین رده‌بندی فیفا در سال ۲۰۲۴/ ایران هجدهم دنیا و دوم آسیا ثبت نام بیش از ۴۴۰ هزار نفر در کنکور | اول دی؛ آخرین مهلت نام‌نویسی تداوم سیر صعودی نرخ بهره بین بانکی + جدول تصویب توافق‌نامه تجارت آزاد با ایران در سنای قزاقستان هشدار سازمان هواشناسی در مورد تشدید فعالیت سامانه بارشی در کشور دستور شناسایی مشترکانی که از ماینر استفاه می‌کنند صادر شد نماینده مجلس: حتی فقیرترین کشور‌های آفریقایی هم این حد از کاهش ارزش پول را ندارند مصر رئیس گروه دی۸ شد سخنگوی وزارت خارجه: حملات اسرائیل منجر به تخریب زیرساخت‌های غیرنظامی یمن شد وزرای کار و دادگستری وارد شیراز شدند طلای جهانی به زمین خورد!  متهمان ناآرامی در بیمارستان شهید جلیل یاسوج دستگیر شدند واکنش انصارالله به حمله هوایی اسراییل: به هر تجاوزی پاسخ می‌دهیم/ حمایت از غزه ادامه دارد حمله هوایی گسترده رژیم اسرائیل به صنعاء و الحدیده یمن + جزییات

فرار دختر جوان با خواستگار تخیلی

دخترم حسادت عجیبی از همان دوران کودکی به خواهرش دارد و زمانی که قرص هایش را مصرف نمی کند با موجودات خیالی سخن می گوید و از خواستگاری واهی حرف می زند که قصد ازدواج با او را دارد.
تاریخ انتشار: ۲۳:۵۸ - ۲۱ مهر ۱۳۹۹ - 2020 October 12
کد خبر: ۶۲۷۶۶

به گزارش راهبرد معاصر دختر جوان ناگهان سیلی محکمی به صورت پدرش نواخت و فریاد زد: او نمی گذارد من ازدواج کنم! پدرم خواهر دوقلویم را بیشتر دوست دارد و برای من جهیزیه نمی خرد! من پسری همسن خودم را دوست دارم و از خانه فرار کردیم تا با هم به جایی دور برویم و ازدواج کنیم اما ...

 

این ها بخشی از اظهارات دختر 28ساله ای است که با چهره ای آشفته و مضطرب وارد اتاق مددکاری اجتماعی کلانتری شفای مشهد شد تا از رفتارهای پدرش برای جلوگیری از ازدواج با پسر مورد علاقه اش شکایت کند اما هنوز حرف هایش تمام نشده بود که پدر را پشت سر خود دید و عقده هایش را با نواختن یک سیلی به صورت پدر خالی کرد و به گریه هایش ادامه داد. در همین هنگام پدر میان سال دست نوازش بر سر دخترش کشید و در حالی که او را مورد تفقد پدرانه قرار می داد، به کارشناس اجتماعی کلانتری گفت: کارگر ساده ای هستم که به سختی هزینه ها و مخارج خانواده ام را تامین می کنم اما تلخکامی های زندگی من از روزی آغاز شد که فهمیدم دختران دوقلویم کاملا با یکدیگر متفاوت هستند و رفتارهای عجیبی دارند. آن ها دوقلوهای ناهمسان بودند و من تلاش می کردم آن ها مانند هم لباس بپوشند و مانند هم درس بخوانند ولی در این میان، «تینا» بسیار باهوش تر از «مینا» بود، به گونه ای که در مدرسه نیز بیشتر از خواهرش مورد توجه معلمان قرار می گرفت.

 

تفاوت خواهران دوقلو

آن ها استعدادهای متفاوتی داشتند اما من و اطرافیانم همواره سعی می کردیم حتی اسباب بازی و لوازم آموزشی یکسانی برای آن ها تهیه کنیم. مقایسه هوش و استعداد تحصیلی آن ها با یکدیگر یک حس تبعیض و بدبینی را در ذهن مینا به وجود آورد و او را به دختری افسرده و گوشه گیر تبدیل کرد ولی با آن که برخی از نزدیکانم دچار بیماری های روانی بودند، من اهمیتی به این موضوع ندادم، زیرا هیچ گونه آگاهی درباره اختلالات روانی نداشتم.

 

آرام آرام رفتارهای دختران دوقلویم بسیار متفاوت تر از یکدیگر شد و تینا هر روز بیشتر در تحصیل و زندگی اجتماعی پیشرفت می کرد تا جایی که اکنون دوره دکترا را می گذراند ولی مینا نتوانست دیپلم بگیرد و به دختری روان پریش تبدیل شد. بارها او را نزد پزشکان متخصص بردم ولی به خاطر هزینه های سنگین درمان نتوانستم معالجه او را ادامه بدهم. 

 

حسادت به خواهر

از سوی دیگر نیز دخترم حسادت عجیبی از همان دوران کودکی به خواهرش دارد و زمانی که قرص هایش را مصرف نمی کند با موجودات خیالی سخن می گوید و از خواستگاری واهی حرف می زند که قصد ازدواج با او را دارد. در عالم توهم و به قصد ازدواج با آن خواستگار خیالی، فرار می کند و ما مدام در پی او هستیم تا خدای نکرده حادثه تلخی رخ ندهد.

 

شایان ذکر است، اقدامات مشاوره ای و حمایتی از سوی پلیس در این باره آغاز شد.

روزنامه خراسان

ارسال نظر
تحلیل های برگزیده
آخرین اخبار